از همین امروز ، وقتی بچه هایمان به مدرسه می روند ،به ایشان می گوییم:
عزیزم ! من نمی خواهم تو بهترین باشی ، فقط می خواهم تو خوشحال و خوشبخت باشی .
اصلا مهم نیست که همیشه نمره ی 20 بگیری ،جای 20 می توانی 16 بگیری اما از دوران مدرسه و کودکیت لذت ببر.
عزیزم :از "ترین" پرهیز کن ، چرا که خوشبختی جایی هست که خودت را با کسی مقایسه نکنی.
حتی نخواه خوشبخت ترین باشی .
بخواه که خوشبخت باشی و برای این خواستت تلاش کن.
همین.
یادمان هست که از وقتی به دنبال پسوند "ترین" رفتیم، خوشبختی از ما گریخت. از 19/75 لذت نبردیم چون یکی 20 شده بود.
از رانندگی با ماشین های ارزان قیمت و ... لذت نبردیم چون ماشین های مدل بالاتری در خیابان ، در حال خود نمایی بود.
از بودن کنار عشقمان لذت نبردیم چون مدرک تحصیلی و پول توی جیب او ، کمتر از بسیاری دیگر بود.
همچنین ، از خانه مان ، از شغلمان ، از درآمدمان ، از خانواده و دوستانمان و....
می خوام بگو یم تحت تاثیر آموزه های غلط ، بسیاری از ما فقط به "بهترین،بیشترین و بالاترین" چسبیدیم ، در نتیجه تبدیل به انسان هایی افسرده و همیشه نالان شدیم.
شاید لازم است یا بهتر بگویم وقت ان است که در آموزه های غلط تجدید نظر کنیم و تغییر جهت بد هیم ، تا حداقل اجازه ندهیم که نحسیِ "ترین" دامن بچه هایمان رو بگیرد .
نویسنده : خانم میلانی
به قول حسین پناهی :
حقیقت این است ...
فرودگاهها، بوسه های بیشتری از سالن های عروسی به خود دیده اند!!!!!
و دیوار بیمارستانها بیشتر از عبادتگاه ها دعا شنیده اند!!!!
به راستی چرا اینگونه ایم؟؟؟!!!
همه چیز را موکول میکنیم به زمانی که چیزی در حال از دست رفتن است!!!!
این چه حرفی است که در عالم بالاست بهشت ؟
هر کجا وقت خوش افتاد همانجاست بهشت
دوزخ از تیرگی بخت درون تو بُود
گر درون تیره نباشد همه دنیاست بهشت ...
صائب تبریزی
دیدی نانوا چطور خمیر نان سنگک را پهن می کند و درون تنور می گذارد...
چه اتفاقی می افتد؟! خمیر به سنگها می چسبد!
اما نان هرچه پخته تر می شود، از سنگها جدا می شود...
حکایت آدم ها همین است؛
سختیهای این دنیا، حرارت تنور است...و این سختی هاست که انسان را پخته تر می کنند...
و هر چه انسان پخته تر می شود سنگ کمتری بخود می گیرد...سنگها تعلقات دنیایی هستند...
ماشین من، خانه من، کارخانه من....
آنوقت که قرار است نان را از تنور خارج کنند سنگها را از آن می گیرند!
خوشا به حال آنکه در تنور دنیا آنقدر پخته می شود که به هیچ سنگی نمی چسبد!
خوش به حال کسی که زود تر از سنگهای دنیا جدا شه...!
تو در زندگی به چه چسبیده ای؟! سنگ وجود تو کدام است؟
انتظار بیجایی ست
که رود بایستد
و دریـــا
به سمتش جاری شود،
انتظاری که
بنده ها از خداوندشان دارند
و با این هـــَــمه
رودها
برکــه ها
و حتی گودال ها
از دریا بی نصیب نخواهند بود
"دریـــــا"
بال در می آورد
پرواز می کند به سمت آسمان
ابــر می شود
و در دهان تمام تشنگان
می بارد …