وقتی رسیدم خونه در پوست خود نمیگنجیدم
شاد بودم
داشتم بالبال میزدم
آیا این به خاطر بوق بود
یا یک پلاک آشنا
یا یه سمند آشنا
یا...
نمیدونم
کمتر از 10 روز دیگه به تولدش باقی مونده
دل تو دلم نیست
دلم میخواد این تولد واقعا به یاد موندنی باشه
اما چطوری؟
هرچه فکر میکنم مغزم به جایی قد نمیده
به هر حال....
دارم تاوان دلتنگی مو میدم ...
ببخشید
یک ماهی بود اینترنتم مشکل داشت
دعا میکنم مشکلت حل بشه و خوشبخت باشی
سلام
میدانم درک من مشکل است
اگه میتونی با من تماس بگیرین
به من پیام بزنین ،جواب نمیدم
خیلی دلم گرفته
دلم برات تنگ شده
خیلی نا را حت شدم
منم دعاتون می کنم
مراسمش کی است
من همیشه دعاتون میکنم
برا سلامتی تون
و خوشبختی تون